چهارشنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۶

" عبید زاکانی "

عبید زاکانی
بدبختانه نام " عبید زاکانی " که یکی از نوابغ و بزرگان ایران و وجودی تا یک اندازه شبیه به نویسنده بزرگ فرانسوی " ولتر " در پیش یک مشت مردم هزل پرست یا بیخبر به هرزه درائی و و هزالی شهرت کرده و او را " هجاگو" و " جهنمی " شمرده اند در صورتی که در واقع چنین نیست، نه " عبید" به هجو احدی پرداخته و نه غرض او در مطایبات و رسائل شیرین خود بردن آبروی کسی یا تهدید دیگران برای جلب منفعت و استیفای منظورهای مادی و شخصی بوده است بلکه او مقصود های عالی تر از اینها داشته و شاهباز همت و نظر بلندش در افقهای بالاتر از مد نظر کوتاه بینان معمولی پرواز می کرده است ... مطایبات عبید زاکانی همه نماینده این حس و تدوین آنها از جانب آن منشی زبر دست لطیف طبع بیشتر برای رساندن احوال خراب آن ایام و وقت خوش کردن اندوه دیدگان بوده و گویی عبید در این عمل برای خود و امثال خود تشفی خاطر و تسَلی دلی می جسته است.
عبیدالله ملقب به نظام الدین از صاحبان صدور خاندان زاکان قزوین است و اشعار خوب دارد و رسائل بی نظیر. مرحوم اقبال در مقدمه دیوان عبید می‌نویسد: از شرح حال و وقایع زندگانی عبید زاکانی بدبختانه اطلاع مفصل و مشبعی در دست نیست. اطلاعات ما در این باب منحصر است به معلوماتی که حمدالله مستوفی معاصر عبید و پس از او دولتشاه سمرقندی در تذکره خود، تألیف شده در قرن ۸۹۲ ه.ق.، در ضمن شرحی مخلوط به افسانه در باب او به دست داده و مؤلف ریاض العلماء در باب بعضی از تألیفات او ذکر کرده‌است. معلومات دیگری نیز از اشعار و مؤلفات عبید به دست می‌آید. از مختصری که مؤلف تاریخ گزیده راجع به عبید نوشته‌است مطالب زیر استنباط می‌شود: ۱. اینکه او از جمله صدور وزرا بوده، ولی در هیچ منبعی به آن اشاره نشده‌است. ۲. نام شخص شاعر نظام الدین بوده‌است، در صورتی که در ابتدای غالب نسخ کلیات و در مقدمه‌هایی که بر آن نوشته‌اند وی را نجم الدین عبید زاکانی یاد کرده‌اند. ۳. نام شخصی شاعر عبیدالله و عبید تخلص شعری او است. خود او نیز در تخلص یکی از غزلهای خود می‌گوید: گر کنی با دگران جور و جفا با عبیدالله زاکانی مکن ۴. عبید در هنگام تألیف تاریخ گزیده که قریب چهل سال پیش از مرگ اوست به اشعار خوب و رسائل بی نظیر خود شهرت داشته‌است. در تذگرة دولتشاه سمرقندی چند حکایت راجع به عبید و مشاعرات او با جهان خاتون شاعره و سلمان ساوجی و ذکر تألیفی از او به نام شاه شیخ ابواسحاق در علم معانی و بیان و غیره هست. وفات عبید زاکانی را تقی الدین کاشی در تذکرة خود سال ۷۷۲ دانسته و صادق اصفهانی در کتاب شاهد صادق آن را ذیل وقایع سال ۷۷۱ آورده‌است. امر مسلم این که عبید تا اواخر سال ۷۶۸ ه.ق. هنوز حیات داشته‌است.... و به نحو قطع و یقین وفات او بین سنوات ۷۶۸ و ۷۶۹ و ۷۷۲ رخ داده‌است. عبید در تألیفات خود از چندین تن از پادشاهان و معاصرین خود مانند خواجه علاءالدین محمد، شاه شیخ ابوالحسن اینجو، رکن الدین عبدالملک وزیر سلطان اویس و شاه شجاع مظفری را یاد کرده‌است. وی از نوابغ بزرگان است. می‌توان او را تا یک اندازه شبیه به نویسنده بزرگ فرانسوی ولتر دانست. از تألیفاتی که از او باقی است معلوم است که بیشتر منظور او انتقاد اوضاع زمان به زبان هزل و طیبت بوده‌است. مجموع اشعار جدی که از او باقی است و در کلیات به طبع رسیده‌است از ۳۰۰۰ بیت تجاوز نمی‌کنند

( برای اطلاعات بیشتر به کلیات عبید زاکانی با مقدمه استاد عباس اقبال آشتیانی مراجعه نمایید.)
به راستی طنز عبید نمونه بارز واکنش و عکس العمل روحی هشیار و طبع حساس آزاد مردی است در برابر قساوت ها، نابکاریها، بیدادگری ها، بی عفتیها، مردمکشی ها، حق شکنی ها، ریا کاری ها، فسق ها و فسادها و زهد نمایی های حکام زمانه خود می باشد.وبه حق در میابیم که طنز عبید نه تنها هزل نیست بلکه حماسه قومی است که هنگامی در زیر فشار حکومت جابر و استبدادی هیچ وسیله ای برای رفع ظلم و جور و دفع استبداد نیافت ناگزیر به سلاح طنز و کنایه به جنگ وضع موجود میرود . طنز عبید در واقع شمشیر برانی است که در روزگاری تیره و دشوار بر پیکر ظلم و بیداد و دیکتاتوری و استبداد فرود آمده است و زبان مردی شیفته حق و عدالت است تا بدین سلاح انتقام ملت رنجدیده ایران از حکام ایلخانی و جلایری و مظفری بستاند.اینک نمونه ای ازطنز تلخ او:
شخصی از مولانا عضدالدین پرسید که چونست که در زمان خلفا مردم دعوی خدایی و پیغمبری بسیار می کردند و اکنون نمی کنند ؟ گفت: مردم این روزگار را چندان ظلم و گرسنگی افتاده است که نه از خدایشان یاد می آید و نه از پیغمبرشان .
عاقبت کسب علم: معرکه گیری با پسر خود ماجرا می کرد که توهیچ کاری نمی کنی و عمر در بطالت به سر میبری. چند با تو بگویم که معلق زدن بیاموز، و سگ ز چنبر جهانیدن و رسن بازی تعلم کن تا از عمر خود برخوردار شوی. اگر از من نمی شنوی، به خدا تو را در مدرسه اندازم تا آن علم مرده ریگ { به ارث مانده } ایشان بیاموزی و دانشمند شوی و تا زنده باشی در مذلت و فلاکت و ادبار بمانی و یک جو از هیچ جا حاصل نتوانی کرد.
عاقبت ظلم و عدل :در تواریخ مغول آمده است که هلاکوخان چون بغداد را تسخیر کرد،جمعی را که از شمشیر بازمانده بودند،بفرمود تا حاضر کردند.حال هر قومی باز پرسید.چون بر احوال مجموع واقف گشت،گفت که باید صاحبان حرفه را حفظ کرد.ایشان را رخصت داد تا بر سر کارخود رفتند.تجار را مایه فرمود دادند،تا از بهر او بازرگانی کنند.جهودان را فرمود که قومی مظلومند،به جزیه از ایشان قانع شد.مخنثان را به حرم های خود فرستاد.قضات و مشایخ و صوفیان و حاجیان و واعظان و معرفان و گدایان و قلندران و کشتی گیران و شاعران و قصه خوانان را جدا کرد و فرمود : اینان در آفرینش زیادی هستند و نعمت خدای را حرام می کنند ! حکم فرمود تا همه را در شط غرق کردند و روی زمین را از وجود ایشان پاک کرد.
لاجرم نزدیک نود سال پادشاهی در خاندان او باقی ماندو هر روز دولت ایشان در افزایش بود.
ابوسعد بیچاره را چون دغدغه عدالت در خاطر افتاد و خود را به شعار عدل موسوم گردانید،در اندک مدتی دولتش سپری شد و خاندان هلاکوخان و کوشش های او در سر نیت ابوسعید رفت،آری:
چو خیره شود مرد را روزگار / همه آن کند کش نیاید بکار
رحمت بر این بزرگان صاحب توفیق باد که خلق را از تاریکی گمراهی عدالت به نور هدایت ارشاد فرمودند. (اخلاق الاشراف )

اندر معنی قاضی و متعلَقات آن:
القاضی: آن که همه او را نفرین کنند.
نایب القاضی: آن که ایمان ندارد.
الوکیل: آنکه حق را باطل گرداند.
العدل: آن که هرگز راست نگوید.
المیانجی: آن که خدا و خلق از او راضی نباشند.
چشم قاضی: ظرفی که به هیچ پر نشود.
الوخیم: عاقبت او . ( قاضی )
المالک: منتظر او. ( قاضی )
الرشوة: کارساز بیچارگان.
السعید: آن که هرگز روی قاضی نبیند. ( خوش به حال دوست ما سعید نویسنده وبلاگ مفشو! )
طالب الزر: همنشین او.
البهشت:آنچه ( قاضی ) نبیند.
الحلال: آنچه . ( قاضی ) نخورند.
مال الایتام و الاوقاف: آنچه . ( قاضی ) بر خود از همه چیز مباحتر دانند.
الناانصاف: حاکم اوقاف.
الجاهل: دولتیار
العالم: بی دولت
دارالتعطیل: مدرسه
الدانشمند: آنکه عقل معاش ندارد

" میراث فرهنگی"

از سوی نهاد های فرهنگی بین المللی روز 29 فروردین روز بزرگداشت "آثار تاریخی" نامگذاری شده است.
به راستی سخن گفتن از " میراث فرهنگی" در جهانی که با بحرانی شدید و خشن روبه روست ، بحرانی که کلیت نظام ها و ارزش ها را با تردید روبرو ساخته است و در جهانی که انسان از بی سوادی، فقر، بی عدالتی، بیماری و حاکمیت حکومت های خود کامه و فاسد رنج می برد بسیار بجا و شایسته است.
بحران قربانی ساختن طبیعت و منابع طبیعی به بهانه توسعه، اکنون دامنه خود را به قرباتی ساختن میراث های فرهنگی گسترش داده است.این بحران ما را در مورد توسعه و مفهوم آن به تأمل وا می دارد. از دید برخی بی خردان در گذشته و حال " توسعه " تنها از منظر مادی گرایانه تولید و مصرف مطرح می شود. اکنون روشنفکران، هنرمندان و نویسندگان بیش از پبش متقاعد شده اند که چنین نگرشی به توسعه، یعنی قربانی کردن فرهنگ برای رشد اقتصادی و کمیت به بهای کیفیت، عواقب و پی آمدهای ناگواری در پی خواهد داشت . دست آورد ونتیجه چنین نگرشی تعریفی جدید و جامع تر از میراث بوجود آورد که حاصل دید گاه جامعه شناسان، مردم شناسان و قوم شناسان بود پذیرفت، در این مفهوم فرهنگ تلفیقی از سازمان های اجتماعی، شیوه های زیست، باورها، دانش های فنی و نمود های فرهنگ های گذشته و حال تعریف شده است . ثبت چشم اندازهایی نظیر شالیزارهای فلی پین و تاکستانهای سنت امیلیون فرانسه حاصل نتایج مثبت چنین تفکری جدید میباشد. در تعریف جدید به میراث طبیعی به اندازه میراث فرهنگی بها داده شده است. لئون پرسویری نویسنده کتاب "کنوانسیون میراث جهانی" می گوید: امروز دیگر گذشته تنها از سنگ ساخته نشده است و "میراث جهانی"، تنها بناهای تاریخی و شگفتی های طبیعی نیستند، اندیشه ها و باورهایی که حافظه جمعی ما را می سازند به همان ادازه اهمیت دارند .... در نگرش جدید " میراث فرهنگی" از مفاهیم قدیمی شاهکار دور می شویم و امروزه افسانه ها، باورها، سنت ها، بنا های تاریخی و شگفتی های طبیعی همه دارای ارزش و اهمیت میباشند.
در همین رابطه چنین بنظر می رسد که ایجاد سد " سیوند" در استان فارس موجب آسیب دیدگی مجموعه ای از آثار تاریخی و طبیعی سرزمین مان را فراهم می سازد و ممکن است تعدادی منابع و آثار تاریخی کشور فدای منافع اقتصادی ایجاد چنین سدی گردد. چقدر خوب است فارغ از هر گونه جهت گیری سیاسی و لجاجت های بی ثمر، مسئولین امور با تشکیل گروههای کارشناسی نسبت به موضوع رسیدگی نمایند و نتیجه گزارش کارشناسان را به اطلاع برسانند و به این نگرانی ها پایان دهند، گرچه حق اعتراض به نظر کارشناسی و درخواست کارشناسی مجدد از اصول قانونی و پذیرفته شده مراجع حقوقی و قضایی میباشد.
دریافت نقشه جهانی مناطق باستانی و میراث جهانی به صورت فایل PDF
منابع بیشتر:
http://whc.unesco.org/
http://whc.unesco.org/en/map
سد هخامنشي ديده‌ گان در شمال پاسارگاد تخريب شد
پيشينه معماري ساده زاگرس ميانه پيش از غرق شدن، تخريب شد مسجد ۹۰۰ ساله قدمگاه در تفت تخريب شد دسته گل تازه شهر داري: بناي تاريخي دفتر كار فرمانفرا تخريب شد ديوار حمام قاضي اصفهان توسط اهالي محل تخريب شد در حضور شهردار منطقه ۳ سرای تاريخی مخلص بازار اصفهان تخريب شد ۶۰ درصد غارهاي تاريخي كشور در جريان حفاري هاي غير مجاز، تخريب شده اند خانه صدقياني تبريز، به دليل اشتباه كارگران شهرداري تخريب شد كاروانسراي يك صد ساله، يك شبه تخريب شد
ميراث فرهنگی ايران و تهديد عوامل انسانی و طبيعی بر آن
آبگیری "سد سیوند "و احتمال تخریب آثار باستانی ایران

سه‌شنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۸۶

فاروم " چيست؟"

شايد خيلي ها نميدونن که " فاروم " ” forum “ چيست؟
” forum “ فاروم ها يا به فارسي "تالارهاي گفتمان" " انجمن های گفتگو" یا " انجمن های مباحثه " یا” forum “و یا " اتاق های چت" محيط هايي هستند براي بحث و گفتگو در زمينه هاي مختلف.
که ميتونه زمينه هاي مختلفي داشته باشه . مثل کامپيوتر (این سايت) يا در رابطه با مسائل اجتماعي و گفتگوي آزاد و ....
که خوب البته توي تمام دنيا فاروم هاي گفتگوي آزاد علاقه مندهاي بيشتري داره و هميشه اينطور سايت ها کاربران بيشتري هم دارند.
به خاطر اينکه محيط هاي فاروم هاي ديگه خيلي خيلي تخصصي يا خودموني بگم خشک نباشه توي همه اين انجمنها بخش گفتگوي آزاد هم وجود داره.(مثل همين جا)
اگر بخوام يه مثال بزنم که خيلي راحت متوجه بشيد که فاروم چيه بايد اونرو با چت مقايسه کنيم.(که البته مقايسه جالبي نيست) ولي براي که مثال ساده تر باشه اين مقايسه رو انجام ميديم.
توي هر فارومي بخشهاي مختلفي وحود داره که اونرو از هم جدا ميکنه مثل بخش گرافيک - سخت افزار - موبايل و....
همون طور که توي چت هم روم هاي مختفي وجود داره.
هر کس بنا به علاقه و اطلاعاتي که دنبال اون هست يا ميخواد در اختيار ديگران قرار بده يک Category را انتخاب ميکند.
توي فاروم ها يا فروم ها ! معمولا يه سوال مطرح ميشه و هر کسي که بلد باشه به اون جواب ميده و يه بحث راه ميفته که ميتونيم از عقيده هاي همديگر استفاده کنيم.
تفاوت اصلي فاروم با چت توي آفلاين بودن اون هست.
همونطور که ميدونيد در محيط چت همه چيز آنلاين هست. يعني اينکه شما نوشته هايي که قبل از ورود شما نوشته شده است رو نميتونيد بخونيد.
اما در فاروم ها شما ميتونيد تمام نوشته هاي قبل و بعد از ورود خودتون رو بخونيد.
توي بخش راهنماي فاروم هم يه سري مطالب هست که از اونها هم ميتونيد کمک بگيريد.
به موضوعات جديدي که باز ميشه به اصطلاح (تاپيک) گفته ميشه. و به ارسالهاي شما (پست).
وقتي کسي از سايت خارج ميشه تمامي تاپيکهايي که نديده است براي او ذخيره ميشود و بعد از ممراجعه مجدد به سايت با زدن کليد موضوعات حديد ميتونه همه تاپيکها رو ببينه.
پس بنابراين سوال يا موضوع شما را همه اعضاي سايت مشاهده ميکنند.
اما در چت اينگونه نيست.!
تفاوت اصلي و عمده چت با فاروم به عقيده من اين هست که چت بي محتواست اما فارومها بسته بو نوع اونها ميتونند کاملا با محتوا و حتي مرجع هم باشند.

منبع